صبور باش
آیینه دارام ابیها صبور باش
زینب ،دراین دوروزه ی دنیا،صبور باش
دنیااسیردرد وغم بی ملالی است
دراین سکوت سردِتماشاصبور باش
باباکه نیست هرچه دلت خواست گریه کن
اماکنارغربت باباصبور باش
این روزهای غرق محن بابرادرت
یاصحبت زکوچه مکن یاصبور باش
حرفی نزن زپهلوی زخمی مادرت
دراین غروب عاطفه تنها صبور باش
کارمن از طبیب ومداوا گذشته است
انگار رفتنی شده زهرا،صبور باش
امروزتازه اول راه هست دخترم
فرداکه پر کشیدم از اینجاصبورباش
یک روز می روی به بیابان کربلا
برتل بی قراری وغم هاصبور باش
خورشیدخون گرفته ی من پیش چشم تو
برروی نیزه می رود،اما صبور باش
برحنجره بریده بزن بوسه جای من
امابخاطر زهرا صبور باش
این آخرین وصیت مادر به زینب است
تاجان به پای مکتب مولاصبور باش
از کربلا به بعد عَلَم روی دوش توست
روح حماسه زینب کبری،صبور باش