به کربــــــــلا نزدیک می شویم اینجا نخل های ماتم سر برافراشته اند.لبخندی بر لبهای شهر نمی بینی .اینجا در غافله دقایق هر لحظه دلی می شکند و صدای شکستن آنچنان جگر سوز است که از آسمان چشمان دیگران نیز اشک می بارد .هرچه به کربــــــــلا نزدیکتر می شویم زمزمه ها و مویه ها بیشتر می شود.کاروان بی تاب است و جاده ها یک یک مارا به خدا می سپارند .نخل ها به احترام ما عقب می روند .قلب جاده را می شکافیم تا هر چه زودتر به کعبه ی قلب هامان برسیم .به حســــــین ،این دلربایی که زیارت سرخش آرزوی هر قلب سبز آسمانی است.جاده ها آغوش می گشایند و تورا به میهمانی پسر فاطمه می برند او که زیارتش زیارت رسول خدا و همسان با زیارت خانه ی خدا و حج و عمره.گفته اند که یک بار زیارت حســـــین اگر معرفت به مقام او داشته باشی برابر است با بیست حج قبول شده اینجاست کربلا این ضریح طلایی که در آسمان کربــــــلا طلوع کرد ضریح اباعبدالله است .زبانت در دهان نمی چرخد دلت اما بی قرار است به طرف حرم می روی ،در ایوان می ایستی تا اجازه ورود بگیری.اجازه ورود می گیری اما هنوز ایستاده ای در انتظار صدا و سروشی که تورا به درون بخواند ، اشکت که جاری شد بدان اجازه داده اند .وارد حرم می شوی از باب القبله و زیر قبّه سامیه می ایستی .متحیر نباش تو بیداری، رویا نیست واقعیت است تویی که در برابر ضریح شش گوشه ایستاده ای در مقابل دیدگانت ضریحی است پرشده از پارچه های سبزکه بدان بسته اند این باورهای مردم است که به آستان حســــین گره خورده است.
کنار ضریح بایست و دستانت را در مشبک های آن قفل کن،بگذار اشکهایت بر پهنه صورتت بنشینند.آن چه شنیده و خوانده ای در خاطر خود مرور کن.روز عاشورا است اصحاب پسر رسول خدا به شهادت رسیده اند ندای (هل من ناصر ینصرنی)هنوز هم به گوش می رسد پیکر پور فاطمه زخمی و مجروح شده پیکر مجروح بر زمین می افتد تیر زهرآلود را از پشت خود بیرون می کشد خون گرم خود را به آسمان می پاشد و آخرین سرود آسمانی بر لبانش مترنم می شود .به سوی قتلگاه روانه می شوی،قتلگاه بی آنکه زبان گشاید روضه می خواند اینجاست جایی که در پشت آن پنجره ی نقره ای پسر فاطمه افتاده و شمر پسر روشن بالای سرش می آید و سر امام را از قفا جدا می کند .اینجا بزرگترین داغ و مصیبت عالم متولد شد.براین مصیبت گریه کن ، زاری کن و فریاد بزن هیچکس تورا مذمت نخواهد کرد ای زائر پیکر مجروح و سر با سنگ آشنا !!
دستت را بر سینه ات بگذار تا آرام بگیری برای هزارمین مرتبه تکرار کن السلام علیک یا مقتول کربـــــــــــــــــــــلا
منبع:هشت بهشت نوشته ی ناهید طیبی
گردآورنده:سمیرا مدملیلی وند
بسیار بسیار زیبا و تاثیر گذار بود
خسته نباشید
در پناه حق