ای کاش می دانستم چشمان پاک کدامین خاک حضورسبزتورابه تماشانشسته است وبرنرمی قدم هایت بوسه می زند.
محبوب من :
ای کاش می دانستم کدامین سرزمین غریب باوجودنازنین توآشنایی داردوآغوش خویش رابرای مهربانی هایت گشوده است.
یابن الحسن!
سخت است برای من که سایه ی تمام مردم ازمیان کوچه نگاهم بگذرد،اماپنجره ی چشمانم به روی خورشیدزیبای توبسته باشدوباغ دلم ازبهارصدایت بی نصیب بماند.
ای یوسف زمان!
سخت است برای من که ازاشک فراغت،بی طاقت شوم،درحالی که مردمان یادتوراازخاطربرده باشند
ای امیددل شکسته گان:
عمری است که به انتظارطلوع تودرساحل حسرت نشسته ایم.
قلب های تشنه به اشتیاق ظهورتومی تپندوکبوتران دعا،قنوت دست هایمان رابه دریای اجابت خدامی برند.
کی می شودموج صدای گرم توبرخیزدوزلال قطره های ناب توسیراب مان کند؟
……اللهم عجل لولیک الفرج……
نویسنده:خانم مرضیه نظرپور
ده شب چراغانی بود یکسر زمین و آسمان
گویا که ماه دیگری تابیده در کون و مکان
بانگ طرب از درگه خلاق سرمدی آمده
هنگام شور و شادی آل محمد (ص) آمده
دهه کرامت ، میلاد دو ماه تابان ولایت بر همه دوستداران و عاشقان خاندان ولایت مبارک باد.