تاریخ تولد مهم نیست 

تاریخ تحولت مهمه!

اهل کجا بودنت مهم نیست !

اهل و به جا بودنت مهمه!

منطقه زندگیت مهم نیست،منطق زندگیت مهمه !

درود بر کسانی که دعا دارند و ادعا ندارند نیایش دارند و نمایش ندارند.

حیا دارند و ریا ندارند..

رسم دارند و اسم ندارند..

گردآورنده :مرضیه نظرپور

توصیه های مقام معظم رهبری درباره ی مطالعه کتاب های شهید مطهری :ایشان در این باره فرمودند :اگر بنده می خواستم برنامه حوزه علمیه قم را بنویسم ،بدون شک یکی از مواد برنامه را این می گذاشتم که کتاب های شهید مطهری خوانده شود،خلاصه نویسی شود و امتحان گرفته شود.

جوان ها از کتاب های شهید مطهری استفاده کنند.

_{گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بسیجیان استان فارس.14/2/1387}

آثار ایشان خیلی باارزش است:مرحوم شهید مطهری مرد بسیار عمیق و بافکر و پر مغزی بود ،ایشان از دانش های لازم برای این تحقیقات برخوردار بود،ایشان در بحثی وارد بود.

_{گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار  مسؤلان و اساتید طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری 14/6/1379}

_{گردآورنده :فاطمه صفی پور}

و ناگهان خبری دردناک آوردند

ز رد پای تو یک مشت خاک آوردند

هنوز باورم این بود:بازمیگردی

برای باورم اما پلاک آوردند!

به اشک و آه قسم ،میهمان خورشیدی 

که از تو خاطره ای تابناک آوردند

برای کوچه بی اسم و نشان ما

به احترام تو یک اسم پاک اوردند 

ز رد پای تو یک مشت خاک اورند 

(ابراهیم ابوالحسنی)

قال علی (علیه السلام):

خَیرُ العِلمِ ما نَفَعَ 

بهترین علم آن است که مفید باشد.

غررالحکم و دررالحکم ، ص46،ح181

امام سجاد که پدرش را دفن کرد

خاک ها را که توی قبر ریخت،

با انگشت روی خاک نوشت :

این قبر حسین پسر علی پسر ابوطالب است

که او را تشنه کشتند….

منبع:قصه کربلا ،فصل 1(امام) ،ص 93،مهدی قزلی

سرنوشت دختر و مادر چقدر شبیه به هم بود. 

هم فاطمه ، مادرش را توی بچگی از دست داد هم زینب…

هم فاطمه بعداز مادرش سنگ صبور پدرش شد هم زینب…

هم فاطمه وقت بلا و ابتلا سپر دفاع از امام زمان شد هم زینب…

بعید هم نیست:از چنان مادری چنین دختری…

منبع:قصه کربلا ،فصل چهار (صبر )ص62،مهدی قزلی

بعداز عاشورا و موقع دفن امام حسین(ع) بنی اسد پشتِ بدنش اثر زخمی کهنه دیدند.

از امام سجاد پرسیدند :این زخم چیست؟

امام سجاد گفت:این جای کیسه ی غذایی ست که پدرم به دوش می کشید،

به خانه های زنان بیوه و یتیم ها و مسکینان می برد.

هر زخمی قصه و ماجرایی دارد….

منبع: قصه کربلا،فصل1(امام)ص92،مهدی قزلی

ا

ای تیر! کجا چنین شتابان؟…آرام!

قدری به کمان بگیر دندان…آرام

ای تیر! به حرف حرمله گوش مکن

برگرد… مرو تو را به قرآن…آرام..

عمو فتادم از فرس،بیا به فریادم برس

به زیر سمّ استران ، دگر نمی آید نفس

بریده شد امان من            بیا عمو به جان من

  ببین که مثل مادرت          شکسته استخوان من

 

 

ای همنشین زینب، نام حسینت بر لب
داری چه آتشین تب، من در کنارت امشب

با گریه ی تو گریم

در این سفر به هرجا، در سیر کوه و صحرا
گوئی: کجاست بابا؟ من مات ازین تمنا

با گریه ی تو گریم

ای دخت پاک لولاک، گریان ز داغت افلاک
خفتی به سینه خاک، چون اشک تو، کنم پاک

با گریه ی تو گریم

گاهی به یاد اکبر، گاهی ز داغ اصغر
داری دلی پر آذر، ای دخت

 

نازپرور

باگریه ی تو گریم

چون مي‌کنم نظاره، از بهر گوشواره
گوش تو گشته پاره، دارم غمی دوباره

با گریه ی تو گریم

از آن هجوم و یغما، آثار خشم اعدا
بر چهره تو پیدا، ای یادگار زهرا

با گریه ی تو گریم

شاعر:حبیب چایچیان